رفتن به نوشته‌ها

نویسنده: drunkleen

چرا عاشق لینوکس شدم؟

از یک فن خراب تا یک دنیای آزاد ماجرا از یه قطعه سخت‌افزاری شروع شد. نه از یک کتاب برنامه‌نویسی، نه از یک کلاس درس، نه حتی از علاقه به تکنولوژی، از یه قطعه سخت‌افزاری. من فقط یک بچهٔ ۹ ساله بودم که یه کامپیوتر دست دوم داشت با یه فن CPU خراب. هر بار که سیستم رو روشن می‌کردم، ده تا پونزده دقیقه دووم می‌آورد و بعد خاموش می‌شد. بارها فن رو عوض کردم، اما مشکل باقی موند. نمی‌دونم اون موقع دقیقاً توی ذهنم چی می‌گذشت، اما یه‌جوری به این نتیجه رسیدم که شاید مشکل از سیستم‌عامل هستش. و این‌طوری بود که یکی از نسخه‌های اولیه‌ی OpenSUSE رو نصب کردم—بدون اینکه بدونم لینوکس واقعاً چیه. بعد از کلنجار و نصب اولین لینوکس؛ بعد از…

چرا وبلاگ می‌نویسم؟

یادداشت‌هایی درباره کُد، دانش، درد و ماندگاری از کِی نوشتن این‌قدر سخت شد؟وقتی همه چیز تبدیل شد به پست‌های سریع توی شبکه‌های اجتماعی، وقتی ویدیوها با سرعت ۱.۵ برابر دیده می‌شن و آدم‌ها حتی دیگه نمی‌پرسن “این حرف رو از کجا آوردی؟”، نوشتن یک پست بلند در وبلاگ مثل شنا کردن خلاف جهت رودخونه‌ست.ولی دقیقاً به همین دلیله که باید نوشت. وبلاگ، خانه‌ای در مقابل اجاره‌نشینی دیجیتال سایت‌هایی مثل توییتر یا همون ایکس الان، یوتیوب، اینستاگرام، پلتفرم‌های اجاره‌ای هستن. امروز هستن، فردا شاید نباشن. محتوایی که اونجا می‌سازی، در نهایت متعلق به تو نیست. ولی وبلاگ، اگر چه قدیمی، اما زمین خودته. مالکیت کامل بر داده‌هات، طراحی، حرف‌هات، و حتی سکوت‌هات.من این فضا رو ساختم تا حرف بزنم، اما نه مثل فریاد توی جمع، بلکه…